مدتهاست در بین دعوای دو جناح اصلی کشور، مردم سردرگم مانده اند که بلاخره جمهوری اسلامی موافق مذاکره و رفع تحریم هست یا مخالف آن!؟ جناح طرفدار مذاکره، آن زمان که تصویر مثبتی از نتایج مذاکرات (برجام) در ذهن داشت سعی کرد قباله موفقیت را به نام خودش زده و با استناد به مواردی چون شعارنویسی روی موشک، حکومت را مخالف رفع تحریم ها و گشایش در امور مردم معرفی کند ولی آنگاه که معلوم شد این طبل توخالی بوده، کوشید با استناد به مواردی چون مذاکرات عمان در دولت احمدی نژاد، حکومت را هم شریک جرم خویش و حتی بانی و آمر مذاکره معرفی نماید. از آنطرف هم بسیاری از توده های حامی انقلاب اسلامی با این استناد درست که جمهوری اسلامی به غرب بی اعتماد است، این برداشت نادرست را دارند که حکومت از اساس مخالف مذاکره است.

حقیقت گمشده در این میان آنست که جمهوری اسلامی ابداً مخالف مذاکره و برداشته شدن تحریم های ظالمانه نیست، بلکه مخالف مذاکره از سر ضعف و خود کم بینی و استیصال است. مخالف مذاکره ای که مقدمه اش ترساندن مردم از سایه جنگ و فشرده شدن یک دکمه در آمریکا باشد. مقدمه اش ارسال سیگنال هایی از بی پولی گرفته تا بی آبی به دشمن باشد. مقدمه اش افزایش مصنوعی سطح توقع مردم از نتایج مذاکرات و ترسیم یک بهشت خیالی پس از توافق باشد و خلاصه آنکه مقدمه اش گره زدن همه آینده و هستی یک ملت به میزان سخاوت و کرم دولت هایی فریبکار و حریص باشد. صد و هشتاد درجه تفاوت است بین آنکه شما آنسوی میز مذاکره یک رقیب قدرتمند ببینی یا آنکه موجودی ضعیف و نیازمند نشسته باشد.

اکنون و پس از ترور شهید فخری زاده، متاسفانه وضعیت همان است. اگر مسئولانی با اعتماد به نفس ملی و عزت نفس ایمانی می داشتیم، همین جنایت را چنان چماقی بر سر دشمن می کردند که موضع ایران را پیش از استقرار دولت جدید آمریکا تقویت کرده و همه رشته های نتانیاهو و بن سلمان را پنبه نماید نه آنکه به صدا و سیما فشار وارد کنند تا عنوان دانشمند هسته ای را از جلوی نام شهید حذف نماید. این یعنی در بر همان پاشنه می چرخد. یعنی نیاز ما به انتخابات 1400، پیام ضعف بزرگی به دشمن مخابره می کند.

می گویند نتانیاهو و بن سلمان می خواهند از قِبَلِ انتقام سخت ما، آتش جنگی افروزند که راه برگشت آمریکا به برجام را سد نماید. بیراه نمی گویند ولی نگرفتن انتقام به معنای انفعال نیست. از نگاه برخی کارشناسان آمریکایی، این اقدامات نتانیاهو و ترامپ برای آنست که دست دولت بایدن را پیش از مذاکره با ایران پر کنند، اگر باهوش و عزّتمند باشیم درمی یابیم که در حقیقت دست ما را پر کرده اند. طرح مجلس برای لغو محدودیت های برجامی و توقف اجرای پروتکل الحاقی، اقدام هوشمندانه ای در همین راستاست ولی کافی نیست چون پیش از این هم در دستور کار بوده است. علاوه بر پاسخ هسته ای به این ترور، پاسخ های منطقه ای هم باید در نظر گرفته شود. 



تاريخ : سه شنبه 11 آذر 1399 | 22:33 | نویسنده : دست به قلم |